عاشقانه ها
LOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOVE
سلام به وبلاگ خودتون خوش اومدین امیدوارم ازمطالبم خوشتون اومده باشه راستی نظر یادتون نره دلایل بودنم را مــــــــرور میکنم ! در زندگی روز هایی می شود در زندِگیت روزی هم می شود و امان از آن زمانی که تیر آخرم خودت زدی عزیزم ... نابودم کردی بااون حرفت... درسته ک همه چی تموم شد ولی لااقل دلم خوشه ک همه تلاشمو کردم واسه ب دست آوردنت ... دیگه ن ازدوستات خبرتومیگیرمو ن ازخودت خوش باش چون دیگ مزاحمت نمیشم قرار ما هون خوابای هرشبم : رفتی هنوزم با منه این حس پوشالی من رد پاهاتو توی این قاب میزارم هرشب همین ساعت قرارهردومون باشه من این قرارم با تو رو تو خواب میزارم (از خودم ) دیگه هیچی و هیشکی واسم مهم نیس ... دیه زندگی نمیکنم فقط نفس میکشم... بای عشقم ... شاید واس همیشه... ♥ ♥ ♥ من از خیلی چیزا گذشتم برات (هانی ملک زاده) وقتی ک اون دستامو میگیره بچه ها خوشحال میشم ک ب صفحه ام سر بزنید ♥ https://www.facebook.com/pages/%D8%AA%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B5-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%A8-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7/274617736040167?ref=hl ســالــها بــعــد و همسر من محسوب میشه، سیگارم رو به اتمامه ، و من ، سالها بعد این موقع ، بد شدیم چون بعضیا لیاقت خوب بودنمونو نداشتن... گاهے اوقات تنهایی ؛ یعنی این همه آغوش واسه تو بازه از اینجا احمق بودنت شروع میشود مدت هاست احساس میکنم کر و لال شدم ..!! این روزها صدای احساساتم رو فقط صفحه ی کیــــــــبوردم میشنود ...!!!!!!! در روزهای نبودنت (H.A) هر بار تنهایی ام را باکسی قسمت کردم بارفتنش تنهایی ام چندین برابر شد حالا دیگر در ازدحام تنهایی خودم را گم کرده ام بدجور دلم هوای خودم را کرده است بچه ها این روزا حالم اصن خوش نیس واسم دعا کنید . . . هر چند خدا دیگه ما رو نمیبینه . . . چه تلخ است با بغض بنویسی با خنده بخوانند میدونی غَم انگیزْ ترین جای قِصه کجاستْ؟ بهار و این همه دلگیری ؟؟ می گویند لیاقتت را نداشت ولی نمی دانند که تو فقط دوستم نداشتی ، همین ! پسورد تمام چیزهایم شماره ی تو شده است بعد یه مدت دوباره اومدم بنویسم... موشکی دنبال هواپیما می رفت اگر بغلش نمیکرد منفجر می شد صحنه برای من جایی نداشت زمان خواندن دلنوشته هایم را نداشت اگر دفتر مدرسه جای شعرای عاشقانه نبود تو دلم ضیافت ترانه بود چه درس شیرینی که تمام جای جای صفحاتش نام تو حک شده است میدانی...؟ روزی میرسد که خبر مرگم به گوشت میرسد بی انکه تو بدانی. من از انتظار تو در لحضه احضه ثانیه ها جان سپردم
هر روز از تعدادشان کــــم میشود!
آخرین باری که شمردمشان
تنها یک دلیل برایم مانده بود..!
آنهـــــــم دیدن تو بود !!!H
یک روز هایی میشود
که دوست داری بزنی به بیابان
بیابان پیدا نمی کنی می زنی به خیابان
با دنیا که هیچ
با خودت هم قهر می کنی
منتظری ...
منتظر ِ " اوی ِ " زند ِگیت
منتظری ببینی حواسش
اصلا به قهر کردنت هست !؟
دوست داری بهانه گیــــــر شوی
تو لوس شوی و " اوی ِ" زند گیت بگوید :
اجازه هست ؟
اجازه هست روی ِ ماه ِ شما را ببوسم ؟
اجازه هست من به دور ِ شما بگردم
اجازه هست دردهایت را مرهمی باشم
طـــرز نگاهـــــت
لحنِ حرفهایــــت
نـوع رفتــــــــارت
ســـــــــرد می شــــــود
نه اینکه واقعا اینطور باشد ... نه !
همه ی همه اش بهانه ســـت
می خواهی چــــــــیز هایی بفهمی ...
بفــــهمی
اوی ِ زندگی ات حواسش به این همه سردی هست !؟؟
نفهمند
نفهمند
نفهمند ...
به یکباره
به هم می ریــــزی
از هم می پـــاشی
ســـــرد می شوی ...
کنار تو هرچیزی اومد سرم
به جایی رسیدم که حس می کنم
کنار خودم خیلی راحت ترم
حس میکنم دستت تو دستامه
اسمش رو گاهی اشتباه میگم
اسمت هنوزم روی لبهامه...
من در کنار یک مرد زندگی میکنم ،
مردی که اسمش تو شناسنامم ثبت شده
مردی که شاید من زنِ رویاهاش باشم اما ،
اون هیچ وقت مرد رویاهای من نمیشه چون ،
رویایی ترین کسی که میخواستم تو بودی ...
جسمم کنار اون میخوابه اما ،
افکارم در کنار تو .
ســـالهـــا بعــد
بی هوا وقتی یادت میوفتم ،
... فقط به این فکر میکنم که خوشبختی یا نه!؟ ....
شاید اسم تورو گداشتم روی پسرم ،
سالها بعد ،
من زنیم که از عذاب وجدان داره میمیره ،
زنی که به تو فکر میکنه اما ، کنار یک مرد دیگست ،
زنی که به دوست داشتن های مرد دیگه پاسخ میده اما ،
نه از ته دل ...
ســالـــهــا بـــعــد
وقتی همه خوابن ،
میرم تو آشپزخونه و یه سیگار روشن میکنم ،
تو اون نور کم سوی چراغ خواب به تو فکر میکنم ...
از سیگارم کام های عمیق میگیرم ،
و به این فکر میکنم که زندگیم چجوری میشد اگه تو همسرم بودی ؟
در حالی که دارم تو فکرت غرق میشم ،
با عذاب و با دلی پر از غم ،
باید برم کنار مردی بخوابم که همیشه ارزو میکنم تو جای اون بودی ...
تو کنار کسی هستی که دوستش داری اما ،
من کنار كسیم که ،
فقط باهاش هم خونم ...
ســالــهــا بعــد
زنیم با موهای سفید و چهره ای خسته ...
زنی که خیلی ها میشناسنش اما ،
اون با هیچکس جز یاد تو آشنا نیست... ♥
شاید تنها شادے زندگے ام این است
که هیچ کس نمے داند تا چه حد غمگینم !
اما ..... تو همونیو میخوای که بهت پشت کرده... !!!
وقتی میفهمی موجود دیگری را
بیشتر از خودت
دوست داری...!!!
وقتى كه ميگى ديگه برا هميشه فراموشش كردى ؛
و هيچ احتياجى بهش ندارى ،
و تمام فحشهاى دنيا رو نصيبش ميكنى !
درست زمانيه كه :
بيشتر از هميشه دلت براش تنگ شده ... !!!
بگذار این داغ نشانی باشد برای دیگر دل نبستن
انقدر سرشار از خیانتم
که حتی لب دریا هم
مرا تحریک میکند ♥
موسیقیِ بی وقفه ی بی عرضگی مه
من بر اساسِ یک حقیقت می نویسم
این گوشه ای از خاطراتِ زندگی مه
رستاک
کاش میدانستی جــــهـانم بی تو ؛
" الــف "
نــــــــــــدارد ...!
اونجاست که نِگاهِت
میکُنه میگه:
" خوشْبَخت بشی"
کسی فصل ها را جا به جا نکرده ؟؟!
و من دائم شماره ی تو را میگیرم
بدون آنکه صدایت را بشنوم….
بازگشته ام
با کوله باری از شعر های ناگفته....
تنها اینجا
مکان امن عاشقانه های من است ....
Power By:
LoxBlog.Com |